ساعت های هوشمند یکی از داغ ترین موضوعات دنیای دیجیتال در طول چند سال گذشته بوده اند. از زمانی که کمپانی هایی از جمله سامسونگ تصمیم گرفتند بخشی از قابلیت های تلفن های هوشمند را از روی صفحات آنها به مچ دست کاربران انتقال دهند بحث های مختلف و متفاوتی در موافقت و مخالفت با این ایده شکل گرفت. اما بازار مصرف گرا که عمدتا در کشورهای توسعه یافته آمریکای شمالی و اروپا قرار دارد تمایلی به شنیدن صداهای مخالف نداشت و به همین علت موج ساخت ساعت های هوشمند سرعت بیشتری گرفت. ال جی، هواوی، موتورولا و بعدها اپل نیز به سازندگان ساعت های هوشمند پیوستند و کم کم شرکت های کوچکتر نیز جسارت لازم برای حضور در این بازار را به دست آوردند. اما پس از گذشت چند سال به نظر می رسد این گجت ها نتوانسته اند جایگاهی را که برای آنها تصور می شد به دست آورند.
مشکل اصلی درباره ساعت های هوشمند به فلسفه وجودی آنها باز می گردد. سال ها قبل و در دوره تسلط تلفن های هوشمند کوچک تر از ۴ اینچ بر بازار، بعضی از شرکت ها با تمرکز بر روی قابلیت های نمایشگرهای بزرگتر و از جمله امکان مدیریت برنامه های کاری روزانه توسط این دستگاه ها (و جایگزین کردن آنها با روش های قدیمی تر) استفاده از گوشی هایی با سایز بزرگ را به شکلی رواج دادند که امروز و در سال ۲۰۱۶ حتی صحبت کردن از یک گوشی ۴ اینچی در رده پرچم داران هم خنده دار به نظر می رسد. عمده بار اصلی این تبلیغات بر روی سری نوت سامسونگ و قلم مخصوص آن بود که نشان می داد یک تلفن هوشمند بزرگ تا چه حد می تواند روی زندگی انسان تاثیر بگذارد. اما پس از چند سال و موفقیت کمپانی ها در ایجاد الگوی استفاده از گوشی با نمایشگر های ۵ اینچی و بالاتر (که حتی کمپانی های محافظه کاری مانند اپل و گوگل را هم به صرافت ساخت این دستگاه ها انداخت) روند جدیدی در تبلیغات آغاز شد. حالا گوشی ها بیش از حد بزرگ بودند و آمارها نشان می دادند کاربران به صورت روزانه به دفعات گوشی های خود را بدون هیچ دلیلی روشن کرده و چک می کنند و دریافت نوتیفیکیشن های متعدد هم یک نقطه ضعف به حساب می آمد که باعث پرت شدن حواس کاربران می شود.
به این ترتیب بود که فعالیت جدیدی آغاز شد و حالا ساعت های هوشمند بودند که قرار بود استفاده کنندگان را از شر نوتیفیکیشن های مزاحم خلاص کنند و بخشی از کارکردهای گوشی های بزرگ را هم بر عهده بگیرند. حتی در برخی از تبلیغات عنوان میشد (و هنوز هم می شود) که چرا وقتی می توانید همه کارها – حتی تماس گرفتن – را با یک ساعت روی مچ انجام دهید مجبور باشید یک گوشی بزرگ و دست و پا گیر را با خود حمل کنید؟! رویه تبلیغاتی درست معکوس روشی که پیشتر مورد استفاده قرار گرفته بود و باز هم با موفقیت اجرا شد. اما ساعت های هوشمند هرگز نتوانستند آن طور که باید مورد توجه قرار بگیرند. دلیل اصلی؟ باتری فوق العاده ضعیف. این که از لفظ “فوق العاده” برای باتری این گجت ها استفاده می کنیم به هیچ وجه اغراق آمیز نیست. ساعت مچی وسیله ای است که همیشه آماده همراهی با ماست و حتی گاهی فراموش میکنیم آخرین باری که باتری آن را تعویض کرده ایم چه زمانی بوده. اما ساعت هوشمند حداقل از این نظر تنها وبال گردن است و باید هر شب آن را شارژ کنید و بعد هم در طول روز حواستان باشد زیاد از آن کار نکشید که مبادا به خانه نرسیده خاموش شود و از ساده ترین کار یعنی نشان دادن زمان هم عاجز بماند.
حتی افزونه های دیگری هم که نویسندگان وب سایت های فناوری به شدن منتظر حضور آنها در ساعت های هوشمند هستند تنها یک بازی ساده لوحانه به حساب می آید. کافی است برای مثال نگاهی به لیست انتظارات از ساعت بعدی اپل بیندازید و ببینید که تقریبا هر نویسنده ای در هر جای دنیا انتظار دارد در اپل واچ ۲ شاهد استفاده از دوربین Facetime برای برقراری تماس های ویدئویی باشیم. اما تا به حال به این نکته فکر کرده اید که داشتن یک دوربین روی مچ واقعا چه مزیتی به دوربین موبایل دارد؟ کافی است امتحان کنید. گوشیتان را روی دوربین جلو تنظیم کنید و بعد سنسور آن را دقیقا روی مچتان قرار دهید و ببینید برای اینکه کادر مناسبی برای تماس تصویری داشته باشید باید مچتان را به موازات شانه بالا بیاورید که این حالت هم تنها برای چند ثانیه قابل تحمل است و بعد باید به دستتان استراحت بدهید. این مشکل هم بدون در نظر گرفتن کیفیت دوربینی است که قرار است بعدا روی ساعت ها نصب شود و احتمالا از حد ۲ مگاپیکسل فراتر نخواهد رفت.
برنامه ها و سیستم عامل هم مشکل دیگر ساعت های هوشمند هستند. اجازه بدهید فرض را بر این قرار دهیم که watchOS اپل، android wear گوگل و تایزن سامسونگ همگی پر از برنامه های طراحی شده و اختصاصی برای ساعت های هوشمند هستند (که به هیچ وجه این طور نیست). کاربر برای دستگاهی که با کارکرد عادی تنها یک روز دوام می آورد چرا باید باتری را صرف بازی یا نقشه خوانی کند؟ اصلا استفاده از برنامه های فرضا کاربردی روی نمایشگر های بسیار کوچک ساعت های هوشمند چه مزیتی نسبت به تلفن های هوشمند دارد که باید ساعت ها را به آنها ترجیح داد؟
این نکته را به عنوان یک نظر شخصی حساب کنید و البته می توانید با آن مخالف یا موافق باشید، اما کمپانی های حاضر در بخش ساعت های هوشمند از ابتدا راه را اشتباه رفته اند و ایده ساعت هوشمند را درست درک نکرده اند. حتی اگر تکنولوژی باتری ها شاهد یک انقلاب باشد هم ابتدا مزایای آن در زمینه تلفن های هوشمند مشخص خواهد شد و بعد باید به دنبال بهره گیری در ساعت ها رفت. ساعت های هوشمند در حال حاضر به یک عنصر تبلیغاتی مهم تبدیل شده اند و نبودن آنها در خط تولید شرکت هایی مانند ال جی و سامسونگ و اپل می تواند از نقطه نظر بازار یک ضعف بزرگ به حساب بیاید. همچنین می دانیم که فروش این دستگاه ها به تدریج افزایش خواهد داشت و همین حالا هم عده زیادی در انتظار نسل بعدی Apple Watch نشسته اند تا یک بار دیگر از هنرنمایی اپل شگفت زده شوند. اما باید قبول کرد تا زمانی که سازندگان فلسفه ساعت های هوشمند را درک نکنند و تغییری در شرایط این گجت ها در راستای سازگاری بیشتر با زندگی کاربران ایجاد نکنند، نمی توان به ساعت های هوشمند به عنوان یک پدیده مهم و تاثیر گذار در دنیای دیجیتال نگاه کرد.
به این ترتیب بود که فعالیت جدیدی آغاز شد و حالا ساعت های هوشمند بودند که قرار بود استفاده کنندگان را از شر نوتیفیکیشن های مزاحم خلاص کنند و بخشی از کارکردهای گوشی های بزرگ را هم بر عهده بگیرند. حتی در برخی از تبلیغات عنوان میشد (و هنوز هم می شود) که چرا وقتی می توانید همه کارها – حتی تماس گرفتن – را با یک ساعت روی مچ انجام دهید مجبور باشید یک گوشی بزرگ و دست و پا گیر را با خود حمل کنید؟! رویه تبلیغاتی درست معکوس روشی که پیشتر مورد استفاده قرار گرفته بود و باز هم با موفقیت اجرا شد. اما ساعت های هوشمند هرگز نتوانستند آن طور که باید مورد توجه قرار بگیرند. دلیل اصلی؟ باتری فوق العاده ضعیف. این که از لفظ “فوق العاده” برای باتری این گجت ها استفاده می کنیم به هیچ وجه اغراق آمیز نیست. ساعت مچی وسیله ای است که همیشه آماده همراهی با ماست و حتی گاهی فراموش میکنیم آخرین باری که باتری آن را تعویض کرده ایم چه زمانی بوده. اما ساعت هوشمند حداقل از این نظر تنها وبال گردن است و باید هر شب آن را شارژ کنید و بعد هم در طول روز حواستان باشد زیاد از آن کار نکشید که مبادا به خانه نرسیده خاموش شود و از ساده ترین کار یعنی نشان دادن زمان هم عاجز بماند.
حتی افزونه های دیگری هم که نویسندگان وب سایت های فناوری به شدن منتظر حضور آنها در ساعت های هوشمند هستند تنها یک بازی ساده لوحانه به حساب می آید. کافی است برای مثال نگاهی به لیست انتظارات از ساعت بعدی اپل بیندازید و ببینید که تقریبا هر نویسنده ای در هر جای دنیا انتظار دارد در اپل واچ ۲ شاهد استفاده از دوربین Facetime برای برقراری تماس های ویدئویی باشیم. اما تا به حال به این نکته فکر کرده اید که داشتن یک دوربین روی مچ واقعا چه مزیتی به دوربین موبایل دارد؟ کافی است امتحان کنید. گوشیتان را روی دوربین جلو تنظیم کنید و بعد سنسور آن را دقیقا روی مچتان قرار دهید و ببینید برای اینکه کادر مناسبی برای تماس تصویری داشته باشید باید مچتان را به موازات شانه بالا بیاورید که این حالت هم تنها برای چند ثانیه قابل تحمل است و بعد باید به دستتان استراحت بدهید. این مشکل هم بدون در نظر گرفتن کیفیت دوربینی است که قرار است بعدا روی ساعت ها نصب شود و احتمالا از حد ۲ مگاپیکسل فراتر نخواهد رفت.
برنامه ها و سیستم عامل هم مشکل دیگر ساعت های هوشمند هستند. اجازه بدهید فرض را بر این قرار دهیم که watchOS اپل، android wear گوگل و تایزن سامسونگ همگی پر از برنامه های طراحی شده و اختصاصی برای ساعت های هوشمند هستند (که به هیچ وجه این طور نیست). کاربر برای دستگاهی که با کارکرد عادی تنها یک روز دوام می آورد چرا باید باتری را صرف بازی یا نقشه خوانی کند؟ اصلا استفاده از برنامه های فرضا کاربردی روی نمایشگر های بسیار کوچک ساعت های هوشمند چه مزیتی نسبت به تلفن های هوشمند دارد که باید ساعت ها را به آنها ترجیح داد؟
این نکته را به عنوان یک نظر شخصی حساب کنید و البته می توانید با آن مخالف یا موافق باشید، اما کمپانی های حاضر در بخش ساعت های هوشمند از ابتدا راه را اشتباه رفته اند و ایده ساعت هوشمند را درست درک نکرده اند. حتی اگر تکنولوژی باتری ها شاهد یک انقلاب باشد هم ابتدا مزایای آن در زمینه تلفن های هوشمند مشخص خواهد شد و بعد باید به دنبال بهره گیری در ساعت ها رفت. ساعت های هوشمند در حال حاضر به یک عنصر تبلیغاتی مهم تبدیل شده اند و نبودن آنها در خط تولید شرکت هایی مانند ال جی و سامسونگ و اپل می تواند از نقطه نظر بازار یک ضعف بزرگ به حساب بیاید. همچنین می دانیم که فروش این دستگاه ها به تدریج افزایش خواهد داشت و همین حالا هم عده زیادی در انتظار نسل بعدی Apple Watch نشسته اند تا یک بار دیگر از هنرنمایی اپل شگفت زده شوند. اما باید قبول کرد تا زمانی که سازندگان فلسفه ساعت های هوشمند را درک نکنند و تغییری در شرایط این گجت ها در راستای سازگاری بیشتر با زندگی کاربران ایجاد نکنند، نمی توان به ساعت های هوشمند به عنوان یک پدیده مهم و تاثیر گذار در دنیای دیجیتال نگاه کرد.